قَالَ أَلَمْ ۷۴۸ طٰهٰ

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي ﴿۸۶﴾ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿۸۷﴾ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿۸۸﴾

پس بازگشت موسیٰ علیه السلام بسوی قوم خود خشمگین و غمگین گفت ائ قوم من آیا وعده نکرده با شما پروردگار شما وعده نیک آیا پس دراز شد بر شما وعده یا اراده کردید که نازل شود بر شما غضبی از جانب پروردگار شما پس خلاف کردید وعده ام را ﴿۸۶﴾
ایشان گفتند خلاف نکرده ایم وعده ترا به اختیار خود و لیکن بار کرده شد برما گناهان (خیانت) از جهت زیورات قوم فرعون پس بیفنگندیم آن را پس همچنین انداخت سامری ﴿۸۷﴾
پس ساخت برای ایشان کالبدی گوساله را که او را آواز بود پس گفتند مردم را این است سزاوار پرستش شما و الٰه موسیٰ نیز است پس او فراموش کرده ﴿۸۸﴾

[۸۶] در این آیت اشاره است که با دیدن کار بد خشم شدن طریقه انبیاء علیهم السلام است - (غَضْبَانَ) به خشم ظاهری گفته میشود و أَسِفًا به خفگی دل گفته میشود و او خشم زیاد است - (وَعْدًا حَسَنًا) مراد از این مسئله توحید است - و آنرا اللّه تعالٰی با دلایل و معجزات ثابت کرده است - حاصل این است که شما خلاف کردید از وعده توحید از جهت اینکه مدت زیاد بر آن گذشته است دیرینه شد پس فراموش شما شد - و یا قصداً نیز خلاف کردید ، پس نازل شدن غضب اللّه تعالٰی را میخواهید - دوم اینکه مراد از (وَعْدًا حَسَنًا) وعده دادن تورات است - حاصل اینکه شما خلاف کردید از وعده (یعنی انتظار وعده را نیز نکردید) از این جهت که مدت زیاد شده است پس وعده فراموش شما شد یا نیز اراده کردید که غضب اللّه تعالٰی بر شما نازل شود پس از این سبب خلاف کردید -
[۸۷] یعنی ایشان برای خلاف وعده وجه سوم را بیان کردند بغیر از آن دو وجوه که در آیت پیش گذشت حاصل وجه سوم این است که ما را سامری به مسئله ملامت ساخت و مجبور ساخت - زیرا او گفت که باشما زیورات قوم فرعون است ، و این مال غنیمت است ، واز مال غنیمت فایده گرفتن حلال نیست (چنانچه این حکم در امت های گذشته بود) پس اینها را در آتش سوختاندن لازم است پس ما برای نجات یافتن از این گناه زیورات را به آتش انداختیم و سامری نیز برای فریب دادن زیورات خود را به آتش انداخت - و این بهانه این مردم در حقیقت غلط بود ، از این سبب اگر سوختاندن این زیورات لازم میبود پس موسیٰ علیه السلام چرا این حکم را نمی کرد که نبی حرمت یک چیز را بیان نکرده باشد ، برای امتی هیچ اختیاری نیست که آنرا حرام بگرداند پس ایشان تقلید سامری را در خلاف موسیٰ علیه السلام کردند -
فایده: ابن کثیر نوشته است که این مردم از گناه خورد (در گمان ایشان) خود را نگه میداشتند و از گناه بزرگ که عبادت عجل است خود را نگه نمیداشتند این کار بی خردان است (زِينَةِ) به معنی زیور است و مراد از (أَوْزَارًا) گناهان است مراد از (حُمِّلْنَا) گناه خیانت کردن است زیرا که تحمیل گاهی به معنی خیانت می آید -
[۸۸] (جَسَدًا) دلالت میکند که این گوساله به گوشت و استخوان و خون تبدیل نشده بود بلکه از طلا بود و شده میتواند که برای آواز درآن کدام اله را نصب کرده بود و این روایت را مفسرین از ابن عباس رضی اللّه عنه نقل کرده اند (فَقَالُوا) اشاره است ، که دیگر همراهان سامری نیز بودند و همه ایشان دعوت عبادت گوساله را آغاز کرده بودند - و ایشان الٰه از سببی میگفتند که اللّه تعالٰی داخل در جسد آن حلول کرده است واللّه تعالٰی در شکل این گوساله اشکار شده است و گرداگرد گوساله طواف و رقص میکردند و این را عبادت می شمردند مانند بعضی متوصفه حالا نیز به رقصیدن و غناکردن عبادت میگویند و میگویند که این طریقه چشتیه است - و این عقیده همه حلولیه اتحادیه است (فَنَسِيَ) ضمیر نَسِيَ به موسیٰ علیه السلام راجع است پس این داخل است در زیر قالوا و یا راجع به سامری است پس این قول اللّه تعالٰی است که سامری اللّه خود را فراموش کرده است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>