اقْتَرَبَ ۷۷۶ الأنبياء
فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾ أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾
پس رجوع کردند به جانهای خود (به فکر کردن) پس گفتند هرآئينه شما ظالمانید ﴿۶۴﴾
پس خم شدند به سرهای خود (گفتند) هرآئينه میدانی که اینها سخن نمی گویند ﴿۶۵﴾
گفت ابراهیم علیه السلام آیا پرستش میکنید شما بجز اللّه تعالٰی چیزی را که نفع نمیرساند به شما چیزی و نه ضرر میرساند به شما ﴿۶۶﴾
بد میدانم شما را و پرستش آنچه را که می پرستید بجز از اللّه تعالٰی آیا پس عقل ندارید ﴿۶۷﴾
گفتند بسوزانید او را و انتقام گیرید معبودان خود را اگر کاری میکنید ﴿۶۸﴾
[۶۴] مراد از این است که ایشان باخود اندیشیدن و تفکر کردن را آغاز کردند مانند کسانیکه در بحث از حجت عاجز شود و دلیل خصم را صحیح بداند پس بر خود اقرار ظلم را کردند از سببی که شرک ظلم است یا مراد ایشان از الظالمون این است که شما این معبودان را بغیر چوکیدار ترک کرده بودید کسی حفاظت کننده نبود - و جمله مشهور است من لایرد عی رأسه الفأس کیف یدفع عن عابدیه البأس - ترجمه: کسیکه از خود تبر را برگشتانده نمیتواند پس او از عابدان خود سختی را چطور دور خواهد کرد -
[۶۵] این تسلط شیطانی است و عدم توفیق ایمان است که بعد از دانستن بر ضد و عناد ایستاد شدند و به سرهای خم روان شدند کنایه از ضد کردن است یا از ملامتی یا از حیرانی -
[۶۶] چون ایشان اقرار کردند که این معبودان سخن گفته نمی توانند ابراهیم علیه السلام بر ایشان حجت و دلیل را قایم کرد که بر نطق قدرت ندارند پس صاحب اختیار نفع و ضرر نیز شده نمیتوانند پس لایق پرستش شده نمیتوانند -
[۶۷] (أُفٍّ) این لفظ در اصل در وقت دیدن چیزهای کثیف استعمال میگردد باز مستعمل میگردد در سخن های کثیف (باطل) یعنی از آن در نفرت کردن و غمگین شدن و بیزار شدن - و اینجا مراد این است که من بیزارم از شما و از بندگی آن معبودان که شما بندگی آنرا میکنید بجز از اللّه تعالٰی پس این کلمه برائت است دشنام برای معبودان نیست مانند که در زخرف (۲۶) و سوره ممتحنه (۴) است -
[۶۸] چون از پیش کردن دلیل ناتوان شدند باز به ضد آغاز شدند پس مشوره قتل و سوختاندن ابراهیم علیه السلام را کردند مانند که در سوره عنکبوت (۶۴) است و فیصله اخیر سوختاندن او را کردند و آنها به این انتقام گرفتن معبودان خود را میگویند یعنی ابراهیم علیه السلام بی عزتی این معبودان را کرده است پس ما انتقام او را میگیریم - این بی عقلی زیاد مشرکان است که کسی را ناصر میدانند حالا نصرت او را میکنند و محتاج به نصرت میدانند (إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ) یعنی اگر کدام کاری با ابراهیم علیه السلام میکنید صرف این کار (سوختاندن) را کنید -