وَقَالَ الَّذِينَ ۸۸۷ الشعراء

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾ فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾ فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾ قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾ قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾ إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۱﴾ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۵۲﴾ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۵۳﴾ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿۵۴﴾ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿۵۵﴾ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿۵۶﴾ فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۷﴾ وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۵۸﴾

پس چون آمدند جادوگران گفتند فرعون را آیا باشد ما را مزدی اگر شدیم ما از غلبه کنندگان ﴿۴۱﴾
گفت فرعون بلی و هرآئينه شما آنوقت البته از مقربان باشید ﴿۴۲﴾
گفت ایشان را موسیٰ علیه السلام بیفگنید آنرا که شما افگنندگانید ﴿۴۳﴾
پس افگندند ایشان ریسمانهای خود و عصاهای خود را وگفتند قسم است بعزت فرعون هرآئينه ما غالبیم ﴿۴۴﴾
پس انداخت موسیٰ علیه السلام عصای خود را پس ناگهان او فروبرد آنچه از خود ساخته بودند ﴿۴۵﴾
پس افتادن جادوگران سجده کنان ﴿۴۶﴾
گفتند ایشان ایمان آوردیم بر رب العٰلمین ﴿۴۷﴾
که رب موسیٰ و هارون است ﴿۴۸﴾
گفت فرعون آیا ایمان آوردید بر او پیش از آنکه اجازه دهم شما را هرآئينه او کلان شماست که آموخته شمارا جادو پس هرآئينه زود خواهید دانست شما هرآئينه ببرم دستهای شما را و پایهای شما را خلاف یکدیگر و هرآئينه بر دار کشم شمارا تمامی ﴿۴۹﴾
گفتند ایشان هیچ پرواه نیست بدرستیکه ما بسوی رب خود بازگردندگانیم ﴿۵۰﴾
هرآئينه ما توقع داریم که بیامرزد برای ما پروردگار ما گناهان ما را برای آنکه هستیم اول مومنان ﴿۵۱﴾
و وحی فرستادیم بسوی موسیٰ علیه السلام که در شب ببرید بندگانم را هرآئينه شما تعاقب کرده میشوید ﴿۵۲﴾
پس فرستاد فرعون در شهرها جمع آورندگان ﴿۵۳﴾
(گفت او) به درستیکه این (بنی اسرائيل) البته گروه اندک اند ﴿۵۴﴾
و هرآئينه ایشان ما را سرخشم آورندگان اند ﴿۵۵﴾
و هرآئينه ما جماعت زیاده ایم بیدار آماده ﴿۵۶﴾
پس کشیدیم ایشان را از باغها و چشمه ها ﴿۵۷﴾
و خزانه ها و از جایگاهای باعزت ﴿۵۸﴾

[۴۲،۴۱] باطل پرست هر کار را برای مقصد دنیا میکند از این سبب ایشان طلب اجرت را کردند در این سوره در واقعه مقابله تفصیل و تاکید بیشتر است از این سبب با أَئِنَّ همزه استفهام و لفظ إِذًا را اضافه کرده است و اینها در سوره اعراف نبودند -
[۴۳] به قرینه سوره اعراف (۱۱۵) و سوره طٰهٰ (۶۵) این قول موسیٰ علیه السلام بعد از قول ساحران است پس معنی این است که گفت موسیٰ علیه السلام ایشان را پس از قول ایشان -
[۴۴] فرعون دعوی عزت میکرد ازاین سبب موسیٰ علیه السلام را مهین (در سوره زخرف (۵۲) گفته است در آنوقت عادت این بود که قسم را به عزت فرعون میخوردند و در شریعت اللّه تعالٰی قسم بر غیراللّه و بر صفات غیراللّه شرک است چنین حدیث را امام ترمذی نقل کرده است - من حلف بغیراللّه فقد اشرک (الحدیث) -
[از ۴۵ الی ۵۱] تشریح آن در سوره طٰهٰ ذکر شده است - فرق به چند طریقه است - اول اینکه در سوره طٰهٰ و اعراف خوف موسیٰ علیه السلام را ذکر کرده بود باز برایش وحی کرده شد که عصا خویش را بیافگند و در این سوره ذکر خوف نشده است وجه آن است که در آن سوره ها اثر سحر را بالای موسیٰ علیه السلام ذکر کرده بود و در اینجا ذکر نکرده است و مناسبت خوف به اثر سحر است - دوم اینکه در سوره اعراف فسوف تعلمون ذکر کرده چون در این سوره تاکیدات بسیار ذکر شده است این نیز با او تاکید مناسب است ، سوم اینکه موافق مضمون سوره اعراف برای فرعون بسیار ترس اقتدار خود بود پس در آنجا ذکر کرده است ، انّ هذا لمکرمکرتموه فی المدینة لتخرجو منها اهلها (۱۲۳) و در مضمون سوره طٰهٰ و این سوره فرعون بر مردم تلبیس می انداخت از این سبب برای فریب دادن مردم گفت که موسیٰ علیه السلام استاد شماست از این سبب با او مقابله نکردید - چهارم اینکه در اینجا لاضیر را ذکر کرده است زیرا فرعون به بسیار تاکید گفته بود فلسوف تعلمون پس ایشان در مقابله او گفتند که هیچ ضرر و نقصان فشار تو برما نیست (أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ) مراد این است که متصل با دیدن معجزه ایمان آورده اند به این در محاوره اول گفته میشود یا اینکه ایشان بر موسیٰ علیه السلام پیش از مردم دیگر ایمان آورده بودند -
[۵۲] از این آیت آغاز مقام چهارم الی اختتام واقعه است در این نجات مومنان از فرعون و از غرق شدن ذکر میکند و عذاب کافران را بیان میکند (بِعِبَادِي) در این اشاره است که در این وقت بنی اسرائيل در بندگی اللّه تعالٰی مظبوط بودند در (إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ) اشاره است که در رفتن غفلت سستی مکنید از سببی که دشمن در تعقیب شماست -
[۵۳] این حکمت الٰهیه است که فرعون خودش برای غرق کردن قوم خود را جمع کرد - در آیت (۳۶) حشر ساحران بود و در این آیت حشر نظامیان و پولیس و مردم عام مراد است -
[۵۶،۵۵،۵۴] (لَشِرْذِمَةٌ) به پاره حقیر و پست گفته میشود و این قول فرعون از جهت بسیار تکبر است در (لَغَائِظُونَ) اشاره است که ایشان مخالفت دین ما را میکنند و اموال ما را نیز به فریب گریختاندند و از حکومت ما طغیان کردند و اینها اسباب خشم است (حَاذِرُونَ) اماده هستیم ، پر از اصلحه هستیم ، بیدار هستیم ، (لَجَمِيعٌ) به معنی جماعت است یا به معنی همه است -
[۵۹،۵۸،۵۷] اشاره است که اموال دنیا هیچ نفع داده نمی تواند چون عذاب می آید - بین باغها و چشمه ها با یکدیگر مناسبت است و همچنین بین خزانه ها و قصرها مناسبت است از این سبب دو دو چیزهای مناسب را باهم یکجا کرد (مَقَامٍ كَرِيمٍ) آن مکان و کرسی و مجلس که برای پادشاه و افسر و برای یک مالدار خاص میباشد کسی دیگری استعمال کرده نمی تواند به آن مقام کریم گفته میشود همچنین در سوره دخان (۲۷،۲۶،۲۵) ذکر است در آنجا زُرُوُع نیز ذکر کرده است اشاره است که در ایشان سرمایه دارها و مردمان (صاحبان کنوز) و جاگیرداران (صاحبان زروع) بودند - در آن سوره عذاب دخان (قحط) ذکر بود - و اثر آنها بر زراعت موجود می باشد از این سبب آنجا زروع گفته است (وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ) در سوره اعراف (۱۳۷) زمین شام را ذکر کرده است پس این معلوم شد که بعضی بنی اسرائیل را دوباره به مصر برد و بعضی به شام هجرت کردند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>