وَقَالَ الَّذِينَ ۸۹۷ الشعراء
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۱۳۸﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۹﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۴۰﴾ كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۴۱﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۴۲﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۴۳﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۴﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۵﴾ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿۱۴۶﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۴۷﴾ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿۱۴۸﴾ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿۱۴۹﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۵۰﴾ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾
و نیستیم ما عذاب کرده شدگان ﴿۱۳۸﴾
پس تکذیب کردند او را پس هلاک ساختیم ایشان را هرآئينه در این البته عبرت است و نیستند اکثر آنها مومنان ﴿۱۳۹﴾
و هرآئينه رب تو البته اوست غالب مهربان ﴿۱۴۰﴾
تکذیب کردند ثمودیان پیغمبران را ﴿۱۴۱﴾
چون گفت به ایشان برادر ایشان صالح علیه السلام آیا نجات نمیدهید خود را از عذاب ﴿۱۴۲﴾
هرآئينه من برای شما رسول امین هستم ﴿۱۴۳﴾
پس بترسید از اللّه تعالٰی و اطاعت کنید مرا ﴿۱۴۴﴾
و نمی خواهم از شما بر این هیچ مزدی نیست مزد من مگر بر پروردگار عالمیان است ﴿۱۴۵﴾
آیا گذاشته میشوید در آن نعمت های که اینجا است ایمن ﴿۱۴۶﴾
در باغها و چشمه ها ﴿۱۴۷﴾
و کشت ها و نخلستانی که خوشه های آن تازه (نرم) است ﴿۱۴۸﴾
و می تراشید از کوه ها خانه های بی فایده ﴿۱۴۹﴾
پس بترسید از اللّه تعالٰی و اطاعت کنید مرا ﴿۱۵۰﴾
و اطاعت مکنید طریقه از حد گذشتگان را ﴿۱۵۱﴾
[۱۳۸] یعنی این عذاب نیست (قحط ها وغیره که بالای ما می آید) یا اینکه بالای ما هیچ عذاب آمده نمی تواند از سببی که بسیار صاحب قوت هستیم -
[۱۴۰،۱۳۹] اشاره است که سبب هلاکت تکذیب است و تشریح دیگر پیش گذشته است -
[از ۱۴۱ الی ۱۴۵] در این آیات واقعه پنجم است - از قوم صالح علیه السلام که ثمودیان اند و در بیان این نبی نیز پنج سخن است -
[۱۴۶] این قوم نیز زمیندار و صنعتکار بود اینها را سبب ایمن از عذاب میدانستند از این سبب زجر میدهد - (مَا هَاهُنَا) آن نعمت های که در وطن شماست این اجمال است -
[۱۴۸،۱۴۷] این تفصیل نعمات است چون ایشان زمیندار بودند یعنی جایداد و زمین های ایشان بسیار بود از این سبب (وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ) را ذکر کرد (طَلْعُهَا) در اول که از درخت خرما در بیخ شاخه ها مانند خریطه اشکار میشود که در بین آن خوشه های دانه های خورد خورد میباشد به آن خریطه طلع گفته میشود و همچنین به خوشه داخل آن نیز طلع گفته میشود اینجا معنی دوم مراد است (هَضِيمٌ) نرم که با یکدیگر پیوست باشند چون انگشت به آن نزدیک شود می ریزند - وقرطبی از ماوردی دوازده اقوال در معنی این نقل کرده است -
[۱۴۹] این زجر است بر صنعتکاری بی فایده و بی ضرورت آنها بر سنگها در این زمان نیز در بسیاری وطن ها این کارها شروع است (فَارِهِينَ) مهارت خود را نمایانده ، تکبر کننده ، کارهای عبث کننده ، بدون خوف بی خطر -
[۱۵۰] این بار دوم تقوی و اطاعت در اعمال مراد است -
[۱۵۲،۱۵۱] در مقابله صالح علیه السلام نو کسان بدمعاشان بودند و برای قوم خود پیشوایان بودند از پیروی صالح علیه السلام منع می کردند و به اطاعت خود مردم را میخواندند پس در این آیات از اطاعت آنها منع میکند و سه درجه آنرا ذکر میکند - اسراف ، فساد ، عدم اصلاح -