وَقَالَ الَّذِينَ ۸۹۸ الشعراء

الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۵۳﴾ مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۵۴﴾ قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۱۵۵﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵۶﴾ فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿۱۵۷﴾ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۸﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۵۹﴾ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۶۰﴾

کسانی که فساد میکنند در زمین و اصلاح نمی کنند ﴿۱۵۲﴾
گفتند جز این نیست که تو از جادوکرده شدگانی ﴿۱۵۳﴾
نیستی تو مگر بنده مانند ما پس بیار نشانی اگر هستی از راستگویان ﴿۱۵۴﴾
گفت این ماده شتری است مر اوراست نوبت نوشیدن آب و شما راست نوبت نوشیدن روز معلوم ﴿۱۵۵﴾
و مرسانید او را هیچ تکلیفی پس بگیرد شما را عذاب روز بزرگ ﴿۱۵۶﴾
پس قطع کردن اندام های آنرا پس شدند پشیمان ﴿۱۵۷﴾
پس گرفت ایشان را عذاب هرآئينه در این البته عبرت است و نیستند اکثر آنها مومنان ﴿۱۵۸﴾
و هرآئينه رب تو البته اوست غالب مهربان ﴿۱۵۹﴾
تکذیب کردند قوم لوط علیه السلام رسولان را ﴿۱۶۰﴾

[۱۵۴-۱۵۳] در این دو سبب انکار را ذکر کرده است (الْمُسَحَّرِينَ) معنی اول اینکه بر تو سحر شده است یا اینکه (دارای کیسه صفرا هستی) به خوردن و نوشیدن محتاج هستی - دوم اینکه مانند ما بشر هستی باز مطالبه معجزه را کرده اند -
[۱۵۵] مطالبه معجزه انجام شد از سنگ برای ایشان ماده شتری پیدا کرده شد و ایشانرا چشمه آب بود که از آن چهارپایان خویش را آب میدادند نوبت او را با ایشان مقرر کرد -
[۱۵۶] این ذکر ادب معجزه است و بی ادبی آن سبب عذاب است -
[۱۵۷] این نهایت بی ادبی و هتک او بود که بجای ذبح کردن او را پاره پاره کردند (نَادِمِينَ) در هنگام آمدن عذاب پشیمان شدند و در این وقت توبه قبول نمیگردد -
[۱۵۹،۱۵۸] عذاب آنها در سوره اعراف و سوره هود ذکر شده است -
[از ۱۶۰ الی ۱۶۴] قصه ششم است از لوط علیه السلام در این پنج امور را ذکر کرده است این دلیل است که لوط علیه السلام مانند انبیاء علیهم السلام دیگر قوم خود را به توحید و اطاعت دعوت کرده بود و از شرک و کفر آنها را منع کرده بود -
فایده: در سوره اعراف در باره لوط علیه السلام أَخُوهُمْ ذکر نکرده است از سببی که در آنجا مراد از اخ برادری قومی است و لوط علیه السلام از آن قوم نبود - و در این سوره أَخُوهُمْ ذکر کرده است از سببی که در اینجا مراد از برادر خیرخواه و ناصح است و هر پیغمبر خیر خواه قوم خود میباشد - و سبب دیگر نیز گفته شده است که با این قوم خسرخیلی داشت از این سبب اینجا این برادری مراد است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>