وَقَالَ الَّذِينَ ۹۱۹ النمل

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾

گفت یکی قوی ترین از جمله جن من می آرم پیش تو آنرا قبل از برخاستنت از جای خود و من بر آن توانا ام امانت دارم ﴿۳۹﴾
گفت آن شخص که نزد او بود علم از کتاب من می آرم بتو آنرا پیش از آنکه باز گردد بسوی تو نظر تو پس چون دید سلیمان علیه السلام تخت را ایستاد در نزد آن گفت او این از فضل پروردگار من است تا بیازماید مرا آیا شکر گذاری میکنم یا ناسپاسی می نمایم و هر که شکر گذاری کرد پس جز این نیست که شکرگذاری میکند برای فایده خود و هر که ناسپاسی کرد پس بدرستیکه پروردگار من بی نیاز باعزت است ﴿۴۰﴾

[۳۹] معلوم شد در اهل شوریٰ او جنات نیز بود و ایشان تابع حکم سلیمان علیه السلام بودند - حکمت ها این است (۱) در جنات دارای قوت بسیار اند که چیزهای سنگین را برداشته میتوانند (۲) به جنات این طاقت نیز داده شده که در وقت کم فاصله زیادی را طئ کرده میتوانند که انسان کرده نمیتواند (۳) برای کردن هر کار دو صفات بکار است قوت و امانت (۴) اظهار قوت خود را در وقت ضرورت جایز است (عِفْرِيتٌ) به معنی دارای قوت بسیار است سرکش مراد نیست از سببی که او برای خود امین گفته است و سلیمان علیه السلام بر صفت او تردید نکرده است (مَقَامِكَ) مراد از آن مجلس قضا سلیمان علیه السلام است که آن الی وقت چاشت بود -
[۴۰] سلیمان علیه السلام فرمود که زود رساندن این تخت ضروری است پس عالم کتاب گفت که من پیش از پلک زدن چشم خواهم رساند در (الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ) سه اقوال است قول اول این آصف بن برخیا بود وزیر سلیمان علیه السلام بود ولی اللّه بود - لیکن این قول از چند وجوه ضعیف است اول این که کرامت در اختیار ولی نمی باشد پس او چگونه به خود نسبت کرد آوردن تخت را - دوم نبی در چنین کارها به ولی ضرورت ندارد از سببی که صفت نبوت قوی و غالب از صفت ولایت است - سوم اینکه الذی عنده علم من الکتاب این صفت در سلیمان علیه السلام اقوی به نسبت آصف بود پس شخص غیر قوی معهود به این چگونه شده میتواند - قول دوم این است که این جبرائيل علیه السلام بود او حاضر بود به همراه سلیمان علیه السلام و او را اللّه تعالٰی از او قوت زیاده نیز داده است و مراد از علم کتاب اینکه که به نازل کردن وحی الٰهی او مقرر است - و او مستلزم است به علم او - قول سوم این سلیمان علیه السلام بود و خطاب به عِفرِیت کرد و این نوع خطاب در هنگام محاوره شده میتواند واین معجزه سلیمان علیه السلام است ونسبت معجزه به نبی گاه گاهی مجازاً شده میتواند مانند در واقعه عیسیٰ علیه السلام - و اُنبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم العمران (۴۹) و همچنین در سوره یوسف (۳۷) و دلیل ظاهر ترجیح این قول این است که سلیمان علیه السلام بعد گفت (هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي) این نوع کلمات در آنوقت خوانده میشود که از یک انسان کار برزگ صادر شود - حکمت های این آیت (۱) علم کتاب الَهی قوت بزرگ است (۲) چون یک نعمت حاصل شود (اگر چه به ظاهر به قدرت انسان باشد) نسبت کردن او را به فضل اللّه تعالٰی بکار است و این شکر نعمت است (۳) هر نعمت الٰهی ابتلاء بالای انسان است (۴) بر هر نعمت از دو نتیجه بر یکی تفریع میباشد یا شکر یا ناشکری (۵) و فایده یا نقصان هر نتیجه به انسان حاصل میشود -