أَمَّنْ خَلَقَ ۹۴۷ القصص

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾ وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾ وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾

و گردانیدیم ایشان را پیشوایان که میخواهند بسوی آتش و در روز قیامت مدد کرده نخواهند شد ﴿۴۱﴾
و از پئ ایشان فرستادیم در این دنیا لعنت و در روز قیامت ایشان از بد گفته شدگانند ﴿۴۲﴾
و هرآئینه دادیم موسیٰ علیه السلام را کتاب بعد از آنکه هلاک ساختیم قرن های نخستین را برای دانستن (دلهای ) مردم و برای هدایت و رحمت تا ایشان پند پذیرند ﴿۴۳﴾
و نه بودی تو به طرف مغربی چون حواله کردیم به موسیٰ علیه السلام کار پیغمبری را و نبودی تو از حاضران و ناظران ﴿۴۴﴾
و لیکن آفریدیم ما قرن ها را پس دراز شد بر ایشان عمرها و نبودی تو باشنده در اهل مدین که میخواندی بر ایشان آیات مارا و لیکن هستیم ما فرستنده ﴿۴۵﴾

[۴۱] در جمله اول حال دنیوی ایشان ذکر شده است یعنی ایشان دعوت کنندگان کفر و شرک بودند - معلوم شد که امام در اقتداء گمراهی نیز استعمال میگردد -
[۴۲] در این ذکر عذاب دنیوی و اخروی هر دو است (الْمَقْبُوحِينَ) هلاک شدگان یا بد شکل یا رانده شده از رحمت اللّه تعالٰی (أَتْبَعْنَاهُمْ) در این معنی همیشه بودن است -
[۴۳] اهلاک قوم فرعون انعام بزرگ بود حالا انعام دیگر را ذکر میکند که آن کتاب تورات است موصوف به سه صفات بزرگ (مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا) این دلیل است که بعد از فرعون اللّه تعالٰی بر یک امت عذاب استیصالی (ازبیخ کندن) نه فرستاده است هان بر یک یک قریه عذاب آمده است و می آید - در (بَصَائِرَ) اشاره است به دلایل و مثالها وغیره و در هدی اشاره است به عقیده و اعمال و در رحمة اشاره است به بشارت ها و ثواب ها -
[۴۴] تا اینجا مقامات موسویه تمام شد از این آیت الی (۶۰) باب دوم است در این اثبات صدق رسول است و حکمت ارسال رُسُل است باز زجر به منکرین کتاب و رسول است و ترغیب به قرآن است ودلیل نقلی از اهل کتاب سابقین است و ده صفات آنها ، باز جواب سوال است به نفی هدایت از رسول باز زجر به منکرین است و تخویف دنیوی است -
[۴۶،۴۵،۴۴] در این اثبات صدق رسول است تفریع بر قصه موسیٰ علیه السلام و استلال بر عدم حضور نبی صل اللّه وعلیه وسلم یعنی در این حالات حاضر نبود و با وجود آن واقعات راستین را ذکر کرد پس معلوم شد که وحی برایش شده است و نبی صادق است (وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ) در این وقت مراد از وخت اول وحی موسیٰ علیه السلام است در بازگشتن از مدین به مصر که آن در (۳۰) این سوره ذکر شد (وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ) این نفی به طریقه عموم است پس از خصوص مراد از (قُرُونًا) زمانه بسیار است که در آن رسول نیامده بود - زمانه فترة است که در آن به رسول بسیار ضرورت احساس شد پس (فآرسلناک) مقدر است (تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا) مراد از این خواندن شآگرد است توسط استاد مطلب این است که تو در مدین دیره نبودی که تو از ایشان این واقعات را آموخته باشی آنکه حالات موسیٰ علیه السلام است در مدین (وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا) مراد از این وقت دادن کتاب به موسیٰ علیه السلام در طور است یعنی در این وقت نیز حاضر نبودی و باز هم ما شما را خبردادیم و ترا رسول نیز گردانیدیم از وجه رحمت خود -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>