أَمَّنْ خَلَقَ ۹۶۸ العنكبوت
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾ قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾
و بخشش دادیم او را اسحق و یعقوب و خاص گردانیدیم در اولاد او پیغمبری و کتاب و دادیم او را بدل او را در دنیا و هرآئینه او در آخرت البته از نیکو کاران کامل است ﴿۲۷﴾
و یاد کنید لوط علیه السلام را وقتیکه گفت قوم خود را هرآئینه شما البته پیش می آئید بدکاری را که پیشدستی نکرده بر شما به آن هیچ کس از مردمان ﴿۲۸﴾
آیا پیش می آئید به مردان و میبندید راه را و پیش می آئید در مجالس خود کارهای بد را پس نبود جواب قوم او که مگر گفتند ایشان بیار بر ما عذاب اللّه تعالٰی را اگر هستی از راست گویان ﴿۲۹﴾
گفت او ائ پروردگار من مدد کن مرا بر قوم مفسدان ﴿۳۰﴾
[۲۷] این چهار نتیجه را بر صبر ابتلاآت ذکر میکند اول بشارت به پسر و نواسه و در بشارت نواسه اشاره به درازی عمر است تا انکه نواسه را ببیند و ذکر اسماعیل علیه السلام را از سببی نکرد که در این هجرت همراه او ساره رضی اللّه عنها مادر اسحاق علیه السلام همراه بود پس این بشارت به او نیز است - نتیجه دوم در اولاد ابراهیم علیه السلام خاص کردن انبیاء و کتاب های آسمانی که بعد از آن هیچ نبی بغیر از اولاد او نیامده است و کسی که دعوی نبوت به دروغ میکند مانند مرزا غلام محمد قادیانی او نسب خود را به ابراهیم علیه السلام ثابت کرده نمی تواند - نتیجه سوم بعضی نعمت های دنیا مانند فراخی رزق کثرت اولاد ، ذکرنیک در بین مردم ، محبت از طرف مردم عام به منسوب کردن خود ایشان به او وغیره که یهود و نصارا و مشرکین عرب همه میگفتند که ما بر دین ابراهیمی هستیم - چهارم در آخرت از جماعت کامیابان و صالحین کامل شدند -
[۲۸] این بیان قصه سوم برای ابتلاء نوع سوم است ، و آن مصیبت ها بر لوط علیه السلام است و مخالفت قوم او به طریقه استهزاء و طلب عذاب از او (مَا سَبَقَكُمْ) این اشاره به قباحت مزید است همچنین در سوره اعراف (۸۰) گذشته است -
[۲۹] دراین ذکر قباحت های دیگر ایشان است و اول تفسیر فاحشه است (وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ) مراد از آن قطع طریق و فاحشه کردن با مسافرین به زور که آن ویرانی راه ها است یا مراد از آن قطع کردن نسل است به سبب ترک کردن به استعمال به زنان (وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ) این لفظ عام است فاحشه کردن در مقابل مردم و زدن مردم به سنگها و دشنام دادن مردمان و نفیر زدن وغیره (فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ) در سوره اعراف و نمل جواب آنها به بیرون کشیدن (بیرون کشیدن لوط علیه السلام از قریه) ذکر است و در این سوره به طلب عذاب - یک سبب آن این است که این مطالبه در بار اول بود و چون لوط علیه السلام بار بار به ایشان نصیحت میکرد باز ایشان جواب دادند به اخراج آن سبب دوم این هر دو حصر اضافی است یعنی مراد در این سوره است که نه بود جوام قوم او در باره نفس خود شان مگر به طلب عذاب و در سوره اعراف مراد این است که نبود جواب قوم او در باره لوط علیه السلام مگر اخراج او -
[۳۰] بعد از نا امید شدن از ایمان قوم دعا نصرت و دعا عذاب بر قوم است این دعا دلالت میکند که ایشان به لوط علیه السلام بسیار اذیت ها رسانده بودند از این سبب ایشان را مفسدین گفت -