وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۴۳ سبأ

وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ ﴿۱۸﴾ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۱۹﴾ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۰﴾

و ساخته بودیم میان ایشان و میان آن دهاتی که برکت نهادیم در آن دهات به یکدیگر اشکار و اندازه کردیم در آن مسافت را بگردید در آن شب و روزها به ایمن ﴿۱۸﴾
پس ایشان گفتند ائ پروردگار ما دوری افگن میان سفرهای ما و ظلم کردن بر نفسهای خود پس گردانیدیم ایشانرا قصه های عبرت و ذره ذره گردانیدیم ایشان را به ذره های کامل هرآئينه در این بسیار دلایل است هر صبر کنندهٔ شکر کننده را ﴿۱۹﴾
و هرآئينه راست یافت بر ایشان ابلیس گمان خود را پس پیروی کردند او را مگر یک گروهی از مومنان ﴿۲۰﴾

[۱۸] در این آیت ذکر انعام دیگر بر اهل سبا است که مراد از آن امنیت در سفر است که از یمن الی شام بر راه هیچ تکلیف و ترس نبود و همچنین برای بردن توشه سفر نیز حاجت نبود دهات و آبادی با هم نزدیک نزدیک بودند (الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا) مراد از این شام، فلسطین، اردن وغیره بودند که در آن میوه و غله زیاد بودند آب و هوای آن نیز خوب بودند و باشندگان آن نیز بسیار بودند (قُرًى ظَاهِرَةً) مراد این است که دهات به یکدیگر آنقدر نزدیک بودند که از یک ده مسافر می برآمد ده دیگر برایش معلوم میشد و آن ده بلند آباد میبود - بعضی مفسرین نوشته اند که از یمن (سبا) الی شام بر راه چهارهزار و هفت صد دهات آباد بود (وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ) یعنی از یک ده تا ده دیگر سفر به اندازه بود ، مسافر در آن مانده نمی شد و نه گرسنگی و تشنگی بود بلکه از یک ده الی ده دیگر هشت میل یا دوازده میل مسافت بود -
[۱۹] در این آیت ناشکری و باز عذاب ایشانرا ذکر میکند و سوال تبدیل کردن نعمت چنان بود مانند که بنی اسرائیل در مقابل من و سلویٰ نباتات زمین را خواسته بودند و کفار مکه در مقابل امن عذاب از اللّه تعالٰی خواسته بودند مانند در سوره انفال (۳۲) ، پس دعاهای ایشان قبول شد و آن دهات و آبادی ها اندک شدند و ویران شدند و از یکدیگر دور شدند (وَمَزَّقْنَاهُمْ) یعنی به مملکت های مختلف تقسیم شدند کسانی به شام رفتند کسانی به عمان کسانی به عراق کسانی به تهامه و عمر بن عامر که پدرکلان اوس و خزرج بود او به مدینه منوره آمد (صَبَّارٍ شَكُورٍ) مراد از این مومن است از سببی که صبر و شکر اندک گاه گاهی کافرو مشرک نیز میکند -
[۲۰] این بیان حال اهل سبا است یعنی ایشان اعراض و ناشکری کردند و بر ایشان عذاب آمد این به سبب پیروی ابلیس (ظَنَّهُ) در این اشکال این است که ابلیس برای گمراه کردن اولاد آدم صیغه های را که استعمال کرده است آن همه به لام و نون ثقیله موکد است مانند در سوره اعراف (۱۷،۱۶) سوره حجر (۳۹) سوره بنی اسرائيل (۶۲) سوره نساء (۱۱۹،۱۱۸) دلالت بر یقین میکند پس ظن چرا گفت؟ جواب این است که مخلوق کاری را که در زمانه آینده میکند آن یقینی شده نمی تواند از سببی که مخلوق غیب را نمی داند از سبب عزم و اراده محکم او صیغه تاکید را استعمال میکند (إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) یک معنی این است که ایشان پیروی ابلیس را در شرک و کفر کردند مگر یک گروه که مومنان اند ایشان این پیروی را نکرده اند - معنی دوم این است که من از تبعیض بعضی مومنان مراد اند و مراد از اتبعوه پیروی کردن در هر نوع گناه ، معنی این است که ایشان کامل پیروی ابلیس را کردند مگر یک گروه از مومنان که ایشان معصوم و پاک اند ، و ایشان پیغمبران اند - پس این آیت دلیل بر عصمت انبیاء علیه السلام است از سببی که آن فریق که پیروی ابلیس را به هیچ گونه نکرده باشند بجز از انبیاء دیگران شده نمی توانند و اگر انبیاء گنهگار ثابت شوند پس بر انبیاء فضیلت دیگران می آید و این سخن باطل است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>