وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۴۴ سبأ

وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۲۱﴾ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ ﴿۲۲﴾

و نبود ابلیس را بر ایشان هیچ غلبه مگر (مقرر کردیم ما) تا جد اکنیم کسی را که ایمان دارد به آخرت از کسیکه او از او در شک است و پروردگار تو بر هر چیز نگهبان است ﴿۲۱﴾
بگو بخوانید کسانی را که گمان میکنید شما معبودان بجز از اللّه تعالٰی اختیار ندارند به قدر یک ذره در آسمانها و نه در زمین و نیست ایشان را در این هر دو هیچ حصهٔ و نیست اللّه تعالٰی را از ایشان مددگاری ﴿۲۲﴾

[۲۱] با این وهم را دفع میکند یعنی کسی این وهم را نکند که ابلیس به اختیار خود بر این مردمان مسلط و مقرر است؟ مراد از سُلْطَانٍ تسلط و مقرر شدن است این در اختیار ابلیس نبود بلکه اللّه تعالٰی برای امتحان بنی آدم مسلط کرد - یا مراد از سلطان حجت است یعنی برای ابلیس هیچ حجتی بر گمراه کردن این بنی آدم نیست لیکن بدون حجت گمراه میکند (لِنَعْلَمَ) فراء و بغوی گفته است که این علم به معنی تمیز است و علم اللّه تعالٰی پیش از این است - و چون مقصد اصلی ابلیس این بود (که مردم را در باره قیامت در شک بیندازد از سببی که دار و مدار همه ایمانیات و عبادات بر عقیده قیامت است) از این سبب در اینجا من یؤمن بالاخرة اه را ذکر کرده است - و معلوم شد که شک کردن در باره قیامت نیز کفر است -
[۲۲] از این آیت الی (۳۴) باب سوم است در این جواب شبهه سوم است که آن بیان عجز ملائيکه است و چهار طریقه بستن شرک را ذکر کرده است - باز سه طریقه تعلیم و تبلیغ - باز جوابات منکرین رسالت و زجرها است باز تخویف اخروی است به برٰات آلِهه باطله از عابدان خود - در این آیت (۲۲) ذکر طریقه رد برمشرکان به سه طریقه است و ربط آن با پیش این است که تصدیق اولی ظن ابلیس این است که انسان را اول در شرک مشغول میکند پس فهمانیدن ایشان به این طریقه لازم است (قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ) یعنی به ایشان یامدد بگوئيد تابه شما نفع دهد یا از شما تکلیف را دور کند چنانکه تصور شماست جواب این پنهان است که ایشان اختیار و طاقت این را ندارند از این سبب که (لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ) چون حاجات انسانها به آسمانها و زمین تعلق دارد از این بیرون نیست از این سبب هر دو را ذکر کرد - همچنین الِهه ایشان بعضی آسمانی اند مانند ملائيک و بعضی از زمین اند ( وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ) یعنی اگر کسی بگوید که اگر چه ملکیت این الِهه نیست لیکن شده میتواند که اللّه تعالٰی برای ایشان حصه داده باشد که به او صاحب حصه و صاحب قسمت گفته شده میتواند پس با این جمله جواب داده شد که اللّه تعالٰی به ایشان هیچ حصهٔ نداده است پس ایشان به شما چه خواهند داد؟ (وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ) یعنی اگر کسی فکر کند که ایشان به همراه اللّه تعالٰی در کدام کار و تدبیر دنیا مدد و همراهی کرده باشند از این سبب شده میتواند که ایشان برای دیگران کدام حاجت را بر آورده سازند به این جمله جواب این را داد و چنین جواب در سوره کهف (۵۱) نیز موجود است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>