فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۴۳ المؤمن

الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ ﴿۳۵﴾ وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ ﴿۳۶﴾ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا وَكَذَلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ ﴿۳۷﴾ وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ ﴿۳۸﴾

آنهای را که جدال میکنند در آیات اللّه تعالٰی بغیر کدام دلیل که آمده باشد به ایشان بسیار جدال کلان است نزد اللّه تعالٰی و در نزد مومنان همچنین مهرمی نهد اللّه تعالٰی بر دل هر متکبر زورگوی ﴿۳۵﴾
و گفت فرعون ائ هامان بنا کن برای من قصر بلند تا برسم به دروازه ها ﴿۳۶﴾
دروازه های آسمانها را پس اشکار شوم به الهه موسی علیه السلام و هرآئینه من گمان میکنم بر او از دروغگویان وهمچنین زینت داده شده برای فرعون عمل بد او و باز داشته شده بود از راه حق و نبود مکر فرعون مگر در تباهی ﴿۳۷﴾
و گفت آنکس که ایمان آورده بود ائ قوم من پیروی کنید مرا تا نشان دهم شما را راه کامیابی ﴿۳۸﴾

[۳۵] این زیادت در گمراهی ایشان است اول شک میباشد باز ارتیاب میشود باز گمراهی میشود بعد از آن جدال کردن در حق میشود (عَلَى كُلِّ قَلْبِ) کل را مقدم ذکر کرده است اشاره است که بر دل هر متکبر مهر نمی نهد چون بر دل بعضی متکبر مهر می نهد پس این مهر بر دل او احاطه میکند همه دل او را بسته می سازد (مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ) اول در حقوق آللّه است و دوم در حقوق العباد است -
[۳۶] این جواب از فرعون به طریقه تلبیس است تا در دل مردم کلام رجل مومن اثر نکند یعنی به مردم این را اشکار میکند که در زمین اله من هستم و اگر الهه موسیٰ علیه السلام باشد در آسمانها خواهد بود پس برای مقابله او حکم ساختن آسباب را برای هامان داد -
[۳۷] و این قول فرعون به این عقیده بنا است که اللّه تعالٰی یک جسم است و در یک مکان بلند میباشد مانند پادشاهان دنیا و با آن مقابله شده میتواند و این عقیده نیز کفر است (وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا) این لفظ برای تلبیس است یعنی قصر ساختن و به آسمانها بالا شدن و معلوم کردن الهه موسی علیه السلام که سخن ضروری نبود از سببی که گمان غالب یا یقین این است که موسیٰ علیه السلام در دعوی الهه یا در دعوی رسالت دروغگو است (وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ) این جواب سوال است که آیا به این مکر فرعون کدام کامیابی حاصل شد جواب داده شد حاصل جواب این است که این صرح را نساخته بود یا ساخت و ضیاع وقت و مال او شد لیکن اللّه تعالٰی آن محل را تباه کرد و فرعون و قوم او را غرق کرد -
[۳۸] این حصه سوم مکالمه رجل مومن الی (۴۰) است در این دعوت به اتباع خود میدهد وتزهید فی الدنیا و بشارت اخرویه را ذکر میکند (أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ) این در مقابله قول فرعون است که در (۲۹) گذشت و در این رجل مومن تصریح مسلک خود و مقابله با فرعون را کرد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>